سپهرسپهر، تا این لحظه: 17 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

فرزندم سپهر

استانبول رفتن آقا سپهر

1390/4/13 15:34
نویسنده : رها
635 بازدید
اشتراک گذاری

سپهر جون اولین مسافرت خارج از کشورش رو رفت جای همه دوستای خوبش خالی .سپهر گلی خیلی بهش خوش گذشت.از صبح که بیدار میشد مشغول شیطونی بود تا آخر شب .هرجا که آهنگ بود سپهر هم اون وسط در حال رقصیدن بود و عکس گرفتن.جمله ای که همه را به خنده مینداخت این بود که می گفت (ما که آدم نیستیم)آخه تو خوردن غذا; صندلی اتوبوس;بلیت و..حساب نمیشد.خنده دار اینکه موقعی که تو فرودگاه استانبول داشتیم برمیگشتیم مامور پاسپورتها وقتی گفت سپهر رو نشون بدیم پسرم بلند گفت ای بابا ماکه آدم نیستیم و لیدرمون که ترکیه ای بود کلی خندید و به اون مامورها گفت و اوناهم خندشون گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آرتین خان
15 تیر 90 21:23
سلام عزیزم خوش گذشت؟ تونستی خرید کنی؟ خاطراتت رو حتما بنویس تا هم در اینده خودت یادت نره و هم دیگران بتونن از تجربه ات استفاده کنن عکس هم داری بذار مخصوصا از سپهر جون آرتین من مریضه و اصلا حال و حوصله ندارم اگه دوست داشتی درباره مریضی ها بیشتر بدونی بهم سر بزن